Tuesday, July 29, 2008

کودک آزاری

از نشریه کودکان مقدمند ۶۶

رويا بحرينى
ستم عريان و بی‌عدالتی اجتماعی، سلب حقوق انسانی، جنگ و بی‌خانمانی و گرسنگی، اين مظاهر جامعه‌ی سرمايه‌داری بيشترين آسيب‌ها را به کودکان وارد می‌کند. و در اين بربريت است که کودک‌آزاری به امری روزمره بدل گرديده است.
کودک آزاری در جوامع طبقاتی پيش از سرمايه‌داری نيز وجود داشته است اما سرمايه بدان نقش ديگری می‌بخشد. سيستم ماشينی همه اعضای خانواده را به بازار کار می کشاند. سرمايه اکنون ديگر "کودکان و نوجوانان را می‌خرد، کارگر پيش از اين قوه‌ی کار خود را می‌فروخت که آن‌را به منزله عاملی مختار در يد اختیار داشت. اما اکنون زن و فرزندش را می‌فروشد. او برده فروش شده است" (کاپيتال ص. ۴۴۴ ترجمه‌ی هاديان)
از طرف ديگر خانواده، کودکان را به عنوان نيروهای کار آينده برای سرمايه‌داری و برای ادامه توليدِ مثل تربيت می کند. اولين نيروی حاکم بر زندگی کودک معمولا والدين اوست. کودک توسط آن‌ها به مرز آزادی های خود پی می‌برد. او آزاد نيست آن کاری را بکند که خود می‌خواهد بلکه مجبور به رفتاری است که والدين از او انتظار دارند. اما والدين اطاعت او را با تشويق و عدم آن را با تنبيه پاسخ می‌دهند. بدين ترتيب تنبيه کودک یکی از ارکان های جامعه طبقاتی می‌شود. پس از والدين، ارگان‌های آموزشی، مدرسه، معلم و ملا و غيره وارد شده و کودک را وادار می کند که خود را با نيازهای جامعه طبقاتی همساز کند. در غير آن صورت چيزی جز تنبيه در انتظار کودک نيست.
در ايران براساس آمار یونيسف (که تنها بخشی از واقعيت را نشان می‌دهد) ۲۰ درصد از کودکان ۶ تا ۱۱ ساله و بيش از ۹ درصد از نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ ساله مورد اذيت و آزار (تنبيه جسمی) قرار می‌گيرند. ترس و وحشت کودکان و "عادی" بودن کودک آزاری برای والدين و مربيان موجب می‌شود که اغلب اين موارد پنهان نگهداشته شود.
موارد وحشتناکی از اين ستم و آزار بر کودکان را به ما به اشکال مختلف مشاهده می کنيم:
کودکی از طرف پدرش به جرم دختر بودن سنگسار می‌شود و کودک ۹ ساله ديگری به عقد مردی ۳۵ ساله در آورده می شود. کودکی توسط برادر، پدر، پسر عمو و غيره مورد تجاوز قرار می‌گيرد و غيره و غيره.
کودکان ناخواسته يا فقير و بخصوص کودکان عقب‌افتاده جسمی و ذهنی گاهی در خيابان‌ها و يا جلوی بهزيستی‌ها رها می‌شوند، چرا که خانواده‌ها بخاطر فقر، بيکاری، بی‌خانمانی و عدم امکانات قادر به تامين و نگهداری اين کودکان نيستند.
اغلب کودکان حتا به سادگی برای عدم انجام تکاليف درسی، چه در خانه و چه در مدرسه مورد تنبيه بدنی و روحی قرار می‌گيرند. کودکان مورد آزارقرارگرفته اغلب نشانه‌‌های کبودی، سوختگی و شکستگی استخوان دارند. اين ها، شلاق و ته‌سيگار تنها جسم آنان را مورد نابودی قرار نميدهد بلکه زخمهای عميق روحی بر آنان ميگذارد که درآينده تاثيرات ناهنجار اجتماعی ببار خواهد آورد.
اما پوشاندن موارد کودک‌آزاری امری است که بر وسعت اين فجايع می‌افزايد. حتا مادران نيز، (برای مثال از ترس طلاق) کودک آزاری را مورد کتمان قرار می‌دهند. و حتا گاهی با وجود اين که مادر از تجاوز و ضرب و شتم کودک اطلاع دارد از ترس همسر يا خانواده حمايتی از کودک نمی‌کند.
در اين ميان رژيم اسلامی با ايدئولوژی و قوانين ارتجاعی خود اين بربريت سرمايه را تشديد می‌کند. طبق ماده ۴۷ قانون مجازات اسلامی کودک برای اثبات اين‌که مورد تجاوز، ضرب و شتم و آزار قرار گرفته بايد شاهد داشته باشد. زمانی که کودکان حق شهادت نداشته و در قوانين اسلامی شهادت يک زن فايده‌ای به حال کودک ندارد (چرا که تنها شهادت ۲ زن به اندازه شهادت يک مرد حساب می‌شود) مادر، خواهران و برادران کوچک کودک چگونه خواهند توانست امر آزار کودک را اثبات کنند. حتا پزشکانی نيز که مشاهده می‌کنند که کودکی تحت آزار روحی و جسمی قرار گرفته، معمولا از گزارش و پيگيری آن امتناع می‌ورزند.
امضای پيمان نامه های حقوق کودک، و تعهد به اجرای آنها که رژيم اسلامی نيز پایبندی خود را ظاهرا بدانها اعلام می کند، در شرایطی که کودکان در ايران محکوم به اعدام می شوند، تناقض نظام سرمايه را با زندگی انسانی کودک به روشن ترين وجهی آشکار می سازد.
تنها در جامعه سوسياليستی‌ای که روابط سرمايه‌داری نابود شده اند، کودکان دارای حقوق کامل انسانی هستند و تنها آن‌گاه که زاد و ولد ريشه‌اش نه در بنياد خانواده بلکه در عشق انسان ها بهم باشد، ديگر هیچ کودکی بی‌نوا و گرسنه نبوده و احساس کمبودِ عاطفه نخواهد کرد.